مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
در ادامه ی آیه ی هفتاد و سوم از سوره ی انبیا، پس از آن که از مقام امامت ابراهیم و اسحاق و یعقوب ( علیهم السلام) سخن گفته شده، فرموده است: «و اوصینا الیهم فعل الخیرات واقام الصلاة و ایتاء الزکاة وکانوا لنا عابدین » ; به آنان انجام دادن خیرات و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم، و آنان ما را عبادت می کردند . بر این اساس امامت مورد نظر در این آیه، که با هدایت ویژه و ولایت تکوینی و اعمال و نفوس هدایت یافتگان ملازمه دارد، به عموم یا برخی از پیامبران اختصاص دارد و شامل دیگران نمی شود . از این روی، بر دیدگاه شیعه در باره ی امامت دلالت نمی کند . پاسخ مقصود از وحی، با توجه به صدر و ذیل آیه، وحی تشریعی نیست، بلکه مقصود، وحی تسدیدی است; یعنی، روح القدس، پیوسته پیمابران الهی را مدد می رساند و علاوه بر این که معارف و احکام الهی را از جانب خداوند به آنان وحی می کند، به اذان پروردگار، آنان را مورد تایید ویژه قرار می دهد و در نتیجه، آنان، علاوه بر این ککه در مقام علم و معرفت معصوم اند، در مقام عمل نیز از صفعت عصمت برخوردارند، و اوامر و نواهی الهی را به صورت کامل اجرا می کنند . گواه بر این مطلب این است که، هر گاه مصدر به معمول اش (مفعول) اضافه شد، نشانه ی این است که آن معمول، در عالم خارج، تحقق یافته است و اگر موجود این باشد که انجام دادن آن، مطلوب است و باید بعدا انجام شود، مصدر، به معمول خود اضافه نمی شود . بلکه به جای مصدر، فعل مضارع همراه با کلمه ی «ان » یا «ان » آورده می شود که آن را تاویل به مصدر می برد . مثلا هر گاه گفته شود: «یعجبنی احسانک وفعلک الخیر; احسان و فعل نیک تو، مرا به شگفت می آورد» ، مفاد این جمله، این است که احسان و کار نیکی که انجام گرفته است، چنین اثری دارد، ولی هر گاه گفته شود: «یعجبنی ان تحسین وتفعل الخیر» ، مفاد آن، این است که احسان و کار نیک انجام نگرفته است، و گوینده تحقق آن را می پسندد و می طلبد . چنان که خداوند فرموده است . «ان تصوموا خیرلکم (68) » . بر این اسا، در آیاتی که وحی تشریعی مقصود است، به جای مصدر، فعل با کلمه ان مصدریه به کار رفته است . مانند: «امرت ان اعبد الله (69) » و «ان لاتعبدوا الا ایاه (70) » و «ان اقیموا الصلاة » (71) در آیه ی مورد بحث نیز عبارت چنین است: «واوحینا الیهم فعل الخیرات » . «فعل » که مصدر است، به «الخیرات » که معمول آن است، اضافه شده است . در این آیه گفته شنده است: «و اوصینا الیهم ان افعلوا الخیرات » پس بنابر قاعده ی مزبور، مفاد آیه، این است که فعل خیرات، از پیامبران صادر شده و آنان، عملا، اقامه ی نماز و اتیاء کرده اند، و این کار با وحی تسدیدی الهی تحقق یافته است . (72)
آن چه به پیامبران الهی اختصاص داشته است، وحی تشریعی است، نه وحی تسدیدی; زیرا، دلیلی از عقل روحی بر این که چنین وحی ای مخصوص پیامبران بوده است، در دست نیست، بلکه دلائل عقلی و نقلی می گویند . امامت به عنوان وساطت هدایت باطنی الهی، امری است که به مقتضای حکمت الهی که نظام هستی را بر پایه ی اسباب و وسایط مناسب تقدیر کرده است، لازم و ضروری است و آن کسی که دارای مقام امامت است، از تسدید و تایید ویژه ی خداوند برخوردار است، و این تسدید و تایید ویژه ی الهی نیز به واسطه ی فرشته ای که از عالم امر است، تحقق می یابد: «و کذالک اوصینا الیک روحا من امرنا» (73) ; این گونه، روحی را که عالم امر ما است به تو وحی کردیم; یعنی، آن را با تو همراه ساختیم . در احادیثی از اهل بیت ( علیهم السلام) آمده که مقصود از آن، فرشته ای است برتر از جبرئیل و میکاییل . آن فرشته، پیوسته پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) را تایید و تسدید می کرد، و پس از وی با ائمه ی معصوم ( علیهم السلام) است . کلینی، به سند صحیح از ابی بصیر روایت کرده که گفت: «از امام صادق ( علیه السلام) از آیه ی «و کذالک اوصینا الیک روحا من امرنا» پرسیدم .» . امام فرمود: «خلق من خلق الله عزوجل اعظم من جبرئیل و میکائیل . کان مع رسول الله نخبره و یسدده وهو مع الائمة بعده » (74) در حدیث دیگری، امام ( علیه السلام) تصریح کرده است که آن روح، از عالم ملکوت بوده است: «وهو من الملکوت » (75) .
نظرات شما عزیزان: |
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |